شعر
رو به در گاه عشق آورده
باز اینجاست چون نمی خواهد
دست خالی به خانه برگردد
نا امیدش نکن! ... نمی خواهد...
خود غریبی ولی به روی همه
در زیبای خانه ات باز است
همه جا سفره ی کرم پهن است
میهمانت ژتون نمی خواهد
محرم راز میهمان هستی
پر پرواز میهمان هستی
در هوای تو اوج می گیرد
بالگرد و بالون نمی خواهد
اگر اینجا گلاب پاشیدند
بود محض رضای عطاران
حرم امن ضامن آهو
قطره ای ادکلن نمی خواهد
میهمان توبه می کند هربار
از تو چیزی به جز شفاعت تا
حس کند می شود گناهانش
همه کن لم یکن، نمی خواهد
فاعِلاتُن مَفاعِلُن فَعَلُن
آه! مصرع به مصرع هر شعر
غیر " موسی taghala...
ما را در سایت taghala دنبال می کنید
برچسب : 4 غزل از حافظ,غزل 4 حافظ,غزل 4,تفسیر غزل 4 حافظ,معنی غزل 4 حافظ,تعبیر غزل 4,معنی غزل 4,ليالى التت 4 غزل,شعر غزل 4 شيرد,غزل 4 بیتی, نویسنده : 0taghala5 بازدید : 16 تاريخ : شنبه 1 آبان 1395 ساعت: 9:31